به احساس غمگین خواستن تو .. به اون غم .. قسم ..

به تک تک ظلم های این زمانه قسم ..

تو برای منی .. من برای تو ..

ستمگر به هر ستم تو قسم ..

 

تو دلم آتیش زدی در فصل بارون .. نمی خوام زنده باشم .. نمی خوام زنده باشم ..  بدون تو ..

تو به من زخمهای زدی .. که نمی خوام مرحمشون کنم ..

نمی خوام زنده باشم .. نمی خوام زنده باشم ..  بدون تو ..

 

در دلم خواهشم هام می میرن .. با مردن هر کدوم .. جوون رو می گیرن ..

زهر جدای رو نمی خوام بخورم ..

نمی خوام زنده باشم .. نمی خوام زنده باشم ..  بدون تو ..

 

این فصل خاطرات تو .. یاد اون حرفهای عاشقونه ..

با فراموش شدن این خاطرات ما دیگه هیچ وقت به هم نمی رسیم .. نمی خوام .. نمی خوام ..

نمی خوام زنده باشم .. نمی خوام زنده باشم ..  بدون تو ..

 

عشق عبادت .. عشق هست پرستش .. عشق اسم دوم خداست ..

 

تو به من زخمهای زدی .. که نمی خوام مرحمشون کنم ..

نمی خوام زنده باشم .. نمی خوام زنده باشم ..  بدون تو ..

 

 

بعضی وقتا این به ذهنم می یاد که ..

بعضی وقتا این به ذهنم می یاد که ..

 

که انگار تو رو آفریدن برای من ..

تو قبلا یه جای کنار ستاره ها ، زندگی می کردی ..

تو رو آوردن روی زمین بخاطر من ..

 

بعضی وقتا این به ذهنم می یاد که ..

که این جسم و این نگاه ها امانت هستن پیش من ..

این لب و این آغوش امانت هستن پیش من ..

 

بعضی وقتا این به ذهنم می یاد که ..

که آیا تو منو تا آخر عمر همین جوری خواهی خواست ..

آیا این نگاه های پر از محبت برای همیشه همین جوری خواهند موند ..

 

من می دونم که تو غریبه هستی ولی بازم ..



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





پنج شنبه 11 آبان 1391 12:40 |- zahra -|

ϰ-†нêmê§